موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
شخصی چکاوک
زن: عزيزم... اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟ مرد: عزيزم! چرا اين سوالو مي پرسي؟ اين سوال منو نگران مي کنه! زن: آيا دوباره ازدواج مي کني؟ مرد: البته که نه عزيزم! زن: مگه دوست نداري متاهل باشي؟ مرد: معلومه که دوست دارم! زن:پس چرا دوباره ازدواج نمي کني؟ مرد: خيلي خب! اگر تو اینطوری میخوای ازدواج مي کنم! زن (با لحن رنجيده): پس ازدواج مي کني؟ مرد: بله! زن (بعد از مدتي سکوت): آيا باهاش توي همين خونه زندگي مي کني؟ مرد: خب بله! فکر کنم همين کار رو بکنم! زن (با ناراحتي): بهش اجازه ميدي لباسهاي منو بپوشه؟ مرد: اگه اينطور بخواد خب بله! زن (با سردي): واقعا“؟ لابد عکسهاي منو هم مي کني و عکسهاي اونو به ديوار مي زني! مرد: بله! اين کار به نظرم کار درستي مياد! زن (در حالي که اين پا و اون پا مي کنه): پس اينطور... حتما“ بهش اجازه ميدي بجای من هر شب دست چپتو بغل کنه تا خوابش ببره ! مرد: البته که نه عزيزم! زن: چراااااااااااااااااااااااا !!! مرد: چون اون چپ دسته.!!!!!! < نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() |